تفکر نقاد
همه ی ما در طول روز جریان مستمری از افکار داریم تفکر خود را به صورت یک گفت و گوی ذهنی نشان می دهد. وقتی در فضای زیبایی قرار میگیریم در ذهنمان عبارت «چه زیباست» روشن می شود و وقتی با فردی برخورد میکنیم که به نظرمان آشنا می آید در ذهنمان میگوییم او را کجا دیده ام؟!» گاهی فقط یک عبارت کوتاه می آید «عجب آدمی» و گاهی جملات طولانی تر: «امروز صبح باید برم روغن ماشین را عوض کنم»« یادم باشه عصر به دوستم تلفن کنم و قرار فردا را یادآوری کنم» گاهی نیز تفکر ما به جای گفت و گوی ذهنی یکسری تصاویر یادآوری شده یا ساخته شده است. مثلاً می خواهیم به اداره ای مراجعه کنیم و قبل از رفتن به آنجا با یکسری تصاویر مربوط به دکوراسیون و افراد احتمالی که در آنجا هستند اشتغال ذهنی پیدا میکنیم. در هر صورت بعید به نظر می آید که فردی لحظه ای دچار توقف فکر شود؛ ممکن است در بعضی شرایط فیزیولوژیک یا روان شناختی خاص به طور لحظه ای احساس توقف فکر پیدا شود ولی در مجموع همه ی ما در اغلب اوقات در حال فکر کردن هستیم؛ حتی وقتی با کسی صحبت می کنیم، همزمان ایــن جریان درونی تفکر در حال تجزیه و تحلیل تصاویر و اصوات دریافت شده از او و تفسیر و نام گذاری آن هاست: «چه جالب! او هــم به موضوعات مورد علاقه ی من علاقه مند است». می توانیم تفکر خود را مثل یک رادیو یا تلویزیون همیشه روشن تصور کنیم که همیشه حضور دارد و در حالی که ما با محرک های بیرونی و محیطی مشغول هستیم بخشی از کارکرد ذهنی مان همیشه صرف زایش افکار یا مکالمه ی درونی مان می.شود اگر با مهارت «مدیریت تفکر» آشنایی نداشته باشیم، ما یک تماشاگر منفعل هستیم که ناچاریم برنامه های این رادیو یا تلویزیون را هرگونه که باشد تحمل و تجربه کنیم؛
برنامه هایی که وقتی دیگر و جایی دیگر ساخته شده اند ولی در زندگی اینجا و اکنون ما به شدت تأثیر گذارند و گاهی این تأثیر آن قدر قوی می شود که ما بیشتر از آن که به محرک های محیط اینجا و اکنون توجه کنیم سرگرم تماشا و شنیدن برنامه های ذهنی مان هستیم و در حالی که کسی با ما صحبت می کند به جای گوش دادن به او به افکار خودمان گوش میکنیم :
– حتماً از این حرفش منظوری دارد.
– از قیافه اش برمی آید که آدم ایرادگیر وعیب جویی باشد.
– منظورش این است که تو خودت عرضه نداری کارهایت را تمام کنی و نیاز به کمک من داری.
– من باید به او بفهمانم که خیلی بهتر از او میتوانم کارهایم را اداره کنم
– در چنین حالتی واکنش ما به محرکهای بیرونی بیشتر واکنشی است به افکار خودمان.
– بنابراین افرادی را می بینـیـم کـه بـه اغلـب محرک ها واکنش یکسانی نشان میدهند در حالی که محرکها کاملاً متنوع هستند.
در این دوره بنا داریم درباره ی «مهارت مدیریت تفکر» صحبت کنیم؛ به گونه ای که بتوانیم برنامه های ذهنی خود را کنترل و ارزیابی نماییم و حتی برنامه های جدید تولید کنیم؛ برنامه هایی که واکنش های بهتری در برابر محرکهای ذهنی ایجاد کنند. برای این منظور ابتدا می خواهم به انواع برنامه های ذهنی اشاره کنم با این هدف که همان طور که میتوانیم برنامه های رادیو و تلویزیون را دسته بندی کنیم:
این فیلم طنز ،است برای سرگرمی چیز خوبی است.
عجب آهنگ تندی اعصابم را خُرد می کند.
موضوع این فیلم خیلی عمیق است باید آن را در سکوت و تمرکز نگاه کنیم و..
بتوانیم برنامه های رادیو و تلویزیون ذهنی خودمان را هم دسته بندی کنیم و بدانیم که در برابر هر کدام چه واکنشی مناسب تر است.
ادوارد دوبونو
ادوارد دوبونو در سال ۱۹۳۳ در مالت به دنیا آمد. او در زمان جنگ جهانی دوم در دانشگاه مالت در رشتهٔ پزشکی تحصیل کرد. سپس با کمکهزینه تحصیلی رودس، به دانشگاه آکسفورد رفت و با دریافت مدرک افتخاری در رشتههای روانشناسی و علوم طبیعی و مدرک دکترای فلسفه از آن دانشگاه فارغالتحصیل شد. او همچنین دارای مدرک پیاچدی از دانشگاه کمبریج و کارشناسی ارشد از دانشگاه مالت بود. دوبونو در نهم ژوئن ٢٠٢١ بر اثر کهولت سن درگذشت.
ادوارد دوبونو را به عنوان نویسنده و متفکر میشناسند. عمده فعالیتهای او در زمینهٔ شیوههای فکر کردن و آموزش تفکر خلاق است. او توانایی فکر کردن را یک مهارت و در واقع مهمترین مهارت انسانی میداند و معتقد است فکر کردن مهارتی آموختنی است و نباید آن را با هوش اشتباه گرفت.
دسته بندی افکار
ادوارد دوبونو روش جالبی برای دسته بندی افکار دارد او افکار را به شش نوع تقسیم می کند:
- افکار سفید
- افکار قرمز
- افکار سبز
- افکار سیاه
- افکار آبی
- افکار زرد
نویسنده : خانم مه آسا رسولی
دیدگاهتان را بنویسید