راه های بهبود انگیزه در سیستم ارزشیابی توصیفی

بهبود انگیزه در ارزشیابی توصیفی

انگیزه و ارزشیابی توصیفی

ارزشیابی توصیفی به خودی خود در دانش آموزان اولیا و معلمان که مصرف کنندگان اصلی این برنامه می باشند  ایجاد انگیزه می کند. انگیزه ( برانگیختن خود) علاقه زیاد به کارکردن و دنبال کردن اهداف با انرژی و پشتکار است. افراد با انگیزه در هر کاری که به عهده می گیرند بسیار مولد و اثر بخش خواهند بود. این مولفه مربوط به تمرکز هیجان ها برای دستیابی به اهداف با داشتن قدرت، اطمینان، توجه و خلاقیت است. این تعریف انگیزه همسو با هدف کلی ارزشیابی توصیفی مبنی بر داشتن علاقه و پشتکار یادگیرنده در فرایند یادگیری است. برای ایجاد انگیزه در ارزشیابی توصیفی توجه به نکات مهمی که در ذیل عنوان می شود می تواتد مثمر ثمر واقع شود.

ارزشیابی توصیفی شکلی از ارزشیابی تحصیلی ـ تربیتی است که در آن معلم با مشارکت فعال و دانش آموز و اولیای ایشان بااستفاده از ابزارهای مختلف به جمع آوری اطلاعات در زمینه تلاش ها پیشرفت ها و موفقیت های دانش آموزان می پردازد و با طبقه بندی تحلیل و تفسیر اطلاعات به آنها کمک می کند تا بهتر یاد بگیرند و مشکلات یادگیری خود را به کمک اولیا و معلمان برطرف کنند. 

ارزشیابی توصیفی یا همان ارزشیابی کیفی در کشورمان به طور آزمایشی در سال تحصیلی ۸۱_۸۲ بطور آزمایشی در مقطع ابتدایی اجرا شد. طرحی که هدف اصلی آن توجه به فرایند یادگیری می باشد نه نتیجه ی یادگیری طرحی که در آن تفاوت های فردی مدنظر قرار گرفته و هر فرد با توجه به تلاش و کوشش خود ارزیابی می شود و در آن هیچ مقایسه ای بین دانش آموزان صورت نمی گیرد. همین مهم می تواند خود ایجاد انگیزه کند تا فراگیر بدون اضطراب از مقایسه شدن و داوری شدن در مقابل هم سن و سالانی که شاید توانایی بیشتری از آنها دارند با توجه به استعداد و توانایی شخصی خود سنجیده شود . ارزشیابی توصیفی هم اکنون در مدارس ابتدایی کشور در حال اجرا می باشد و همگان از فواید و نتایج آن در طی این سال ها آگاه شده ودست اتدکاران و سیاستگذاران آنوزشی و عوامل اجرایی استفاده هرچه بیشتر آن بطور درست و اصولی تلاش می کنند.

برای مطالعه ی مقالات دیگر روانشناسی میتوانید از این لینک استفاده کنید.

عوامل بهبود انگیزش در ارزشیابی توصیفی

الف) انگیزش

انگیزش نیروی محرک انگیزه برای عمل کردن است و اعتقادات، احساسات، شایستگی ها، اطلاعات و کارهای مرتبط با آن را شامل می شود.انگیزش فرایند ایجاد انگیزه است که خود به دو نوع قابل تفکیک است انگیزش درونی و انگیزش بیرونی. انگیزش درونی شوق یادگیری ناشناخته هاست. به نتیجه رساندن یک فعالیت توام با لذت درونی است. انگیزش بیرونی تنها به کسب هدف می پردازد و لذتی را به همراه ندارد. در سیستم آموزشی قدیم که ارزشیابی کمی مدنظر بود و نمره ملاک عمل دانش آموزان در دوره ابتدایی بود باعث نتیجه گرا بودن مخاطبان خود می شد و انگیزش بیرونی را در نهاد دانش آموازان ایجاد کرده و آنها را به سمت تایید شدن از طرف معلمان و والدین و همکلاسی ها سوق می داد . سیستنی که در آن به فردیت دانش آنوز و علائق و خواسته ها و نیازهایش توجهی نشده و ایشان را تبدیل به ماشین های نمره بیار در فرایند یادگیری کرده بود‌. در رابطه با ارزشیابی توصیفی انگیزش درونی می تواند محرک انگیزه بیشتری در یادگیری باشد. شوق آموختن و علاقه به نتیجه کسب شده و ارزیابی تمامی مراحل یادگیری توسط یادگیرنده در غالب انگیزش درونی، بدون ترس از مقایسه شدن با همسالان در ارزشیابی توصیفی انگیزه را دوصد چندان خواهد کرد. لذت یادگیری در این سیستم ارزشیابی به دنبال انگیزش درونی آن فرایند یادگیری را جذاب کرده و موفقیت های بیشتر توام با انگیزه را فراهم می نماید.

ب) شاگرد محور بودن کلاس درس

در سیستم های آنوزشی نو با توجه به الگوهای جدید تدریس شاگردان، محور فعالیت های کلاسی می باشند و خبر از الگوهای سنتی تدریس که معلم محور می باشند نیست. برای ایجاد انگیزه بیشتر در ارزشیابی توصیفی توجه به شاگرد و علائق او و دادن اختیار بیشتر در انتخاب فعالیت ها و تکالیف کلاسی به دانش آموز باعث احساس کفایت و اختیار در او شده طوری که تکالیف طراحی شده توسط خود را طبق نیازها و علائقش می داند و برای انجام آنها انگیزه درونی داشته و حس مسئولیت بیشتری در انجام این نوع فعالیت ها خواهد داشت. شاگرد محوری باعث ایجاد خشنودی و احساس رضایت در فراگیران می شود. در این کلاس ها دانش آموزان ترس از نمره بد ندارند چون فرایند یادگیری را دوست دارند و نتیجه محور نیستند. دنیای کودکان دنیای پر از شگفتی ها و ناشناخته های درون آن است که در پی اکتشاف آنها هستند دادن حق انتخاب فعالیت وابداع تکالیف یادگیری به ایشان،  انگیزه آموختن را در آنها تقویت کرده و محیط کلاس را برایشان جذاب تر خواهد کرد. نقش معلم در این محیط چون دوست مشاور است که وظیفه ی هدایت و راهنمایی را در این جریان به عهده خواهد داشت تا دانش آموز به بیراهه نرود. دانش آموز در این نوع کلاس ها خود را صاحب اختیار دانسته و یادگیری خود را کنترل می کنند و خودتنظیمی را خواهند آموخت تنظیم فعالیت ها با توجه به استعداد ها، توانایی ها و نیازهای درونی خود دانش آموز را تبدیل به یک مهندس یادگیری می کند و نوعی خودباوری و عزت نفس را در وی القا می نماید و بدین طریق انگیزه یادگیری در نهادش قوت گرفته و پرورش می یابد. دانش آموز با فکر کردن برای تولید یک تکلیف یادگیری اندیشه ورزی و ابداع را خواهد آموخت و خلاقیت که حلقه گمشده در کلاس های درسی است مورد توجه قرار خواهد گرفت. تشویق دانش آموزان برای طراحی فعالیت و تکالیف یادگیری باعث شکل گیری نوآوری در آنها شده و به شناختن توانایی ها و نقاط ضعفشان کمک خواهد کرد.

ج) دادن بازخورد درست

در ارزشیابی تحصیلی بازخورد  عاملی است که در تحقق اهداف آموزشی و بهبود کیفیت یادگیری ، ارتقای سطح کیفی آموزش و عملکرد فراگیران ، نقش بی بدیلی دارد و به عنوان نیروی جاذب توجه، عامل مهمی است که توجه ذی نفعان ( دانش آموز و والدین ) را به خود جلب می نماید ؛ چرا که در این حوزه ، باز خورد ، آیینه ی بازتاب داوری و تصمیم های معلم است . در حوزه ارزشیابی توصیفی نیز نه تنها واژه ی بیگانه ای نیست ، بلکه یکی از عناصر اصلی آن می باشد ؛ که اگر فرایندی ، هدفمند و هوشمندانه ارائه گردد ، در بهبود فرایند یادگیری دانش آموزان نقشی سازنده ، مهم و رشد دهنده خواهد داشت . چرا که دانش آموز خواهد فهمید که در چه موقعیتی قرار دارد و نیازمند انجام چه فعالیت هایی می باشد تا انتظارات آموزشی را محقق گرداند. بازخوردهایی که معلم به دانش آموز می دهد باید واقعی باشد تا دانش آموز آن را با قلبش حس کند. بازخوردهای غیر واقعی چون احسنت دختر نازم یا پسر خوبم برای فعالیت هایی که در خور این تعریف نباشند باعث افت انگیزه در دانش آموز می شود و نوعی تنفر از خود، فعالیت های کلاسی و تکالیف محوله رو در او ایجاد خواهد کرد چون یادگیرنده احساس خواهد کرد مورد تمسخر قرار گرفته و شخصیتش لگد کوب گشته است‌. البته این نوع تعاریف غیر واقعی در برخی از دانش آموزان و والدینشان نیز ایجاد سردرگمی و خودباوری کاذب خواهند کرد که باعث گمراه شدن آنها می گردد. بازخورد معلم باید متناسب با فعالیت های دانش آموز باشد تا او و والدینش را به درستی نسبت به فرایند یادگیری وی آگاه سازد . معلم باید نقاط ضعف و قوت دانش آموز را به درستی به وی بنماید تا خودش و شاگرد و والدین که تشکیل مثلث یادگیری دانش آموز را می دهند در جهت براشتن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت دانش آموز گام بردارند. داشتن جلسات مکرر با والدین و خود دانش آموز و صحبت راجع به شکست ها و موفقیت های تحصیلی ایشان راه را برای ارتقا انگیزه در دانش آموزان باز خواهد کرد. انگیزه ای که خود هم علت و هم معلول عملکرد تحصیلی بالا می باشد. توصیه های معلم به دانش آموز باید در محیطی دوستانه و عاری از ترس و اضطراب از داوری باشد. اگر بازخورد معلم و رهنمودهایش حالت  دستوری  به خود بگیرد اثرش را از دست داده و پذیرفته نخواهد شد. داشتن ارتباط صمیمی با دانش آموز و در عین حال مقتدرانه باعث درک متقابل دانش آموز شده وی با معلم خود احساس دوستی کرده و توصیه های او را دلسوزانه و اثربخش دانسته و قبول می کند. هیچ چیز برای این دانش آموز لذت بخش تر از رضایت معلم از خود نخواهد بود و برای ایجاد و افزایش این نوع رضایت هر توصیه ای را پذیرفته بکار می گیرد.  

د) ایجاد محیط شاد یادگیری

دانش آموزان ساعات زیادی از زندگی خود را در محیط کلاس و مدرسه  می گذرانند. زندگی تحصیلی باید در محیطی شاد و بدون هیچ ترس و دلهره طی شود. طراحی و ایجاد این نوع محیط به عهده سیاستگذاران آموزشی، مدیران مدرسه، معلمان و والدین دانش آموزان می باشد‌. هرکدام از این افراد به نوبه ی خود در آماده کردن  محیط شاد اموزشی دخیل هستند و باید وارد این عرصه شوند تا محیط دلچسبی برای فراگیران فراهم شود. دانش آموزان در محیط شاد آموزشی با انگیزه بیشتر به آموختن پرداخته و به اهداف آموزشی دست می یابند. در دوره ی تحصیلی دبستان که ارزشیابی توصیفی ابزار بازخورد سیستم آموزشی می باشد و کیفیت مرکزثقل توجه است نه کمیت؛ فضای آموزشی با کیفیت از ضروریات است. محیط شاد آموزشی از کیفیت بالا نیز برخوردار خواهد بود. محیط شاد داشتن در زندگی تحصیلی تنها در گرو فیزیک ان محیط نیست و نباید اینگونه فرض شود که با رنگ آمیزی کلاس درس و دیوارهای مدرسه و بکارگیری ابزارهای  تزئینی مختلف روی دیوار و درب کلاس محیط شادی را برای دانش آموزان فراهم می آورد؛ بلکه توجه به روابط انسانی در قالب روابط معلم و شاگردی یا روابط با همسالان و حتی روابط بین دانش آموزان و عوامل اجرایی مدرسه که مدیر و معاونین و نیروی خدماتی دبستان را شامل می شوند می توانند  یک محیط شاد را برای فراگیر شکل دهند. وقتی معلم در محیط کلاسی، تدریس و یادگیری دانش آموزان را با خنده و شادی پیوند می زند ناخودآگاه فضا را برای دانش آموز دلچسب و جذاب می گرداند؛  محیطی که از یکنواختی و کسالت و خمودگی به دور است و در این محیط انگیزه یادگیری در دانش آموز تقویت می شود. روابط دانش آموزان با هم در قالب همکاری و مشارکت و دوستی و همدلی نیز باعث شادی و آموختن هرچه بیشتر فراگیران می شود. این روابط انسانی یک انرژی مثبت برای دانش افزایی کل کلاس ایجاد خواهد کرد و انگیزه ی فردی و جمعی افراد برای موفقیت همگانی، عملکرد تحصیلی را ارتقا خواهد بخشید.

نویسنده دکتر لیلا قبادی


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *